adrian

 

 
 
* * *
تــمام هوا را بو مـی کشم

 

 
چشم مـیدوزم

 

 
زل مـی زنم...

 

 
انگشتم را بر لبان زمیـن می گذارم:

 

 
" هــــیس...

 

 
!مـی خواهم رد نفس هایش بـه گوش برسد...!"

 

 
امــــــــــا...!

 

گوشم درد مـیگیرد از ایـن همـه بـی صدایـی

 

 
دل تنگـی هایم را مچالـه مـی کنم و

 

 
پرت مـی کنم سمت اسمان!

 

 
دلواپس تو مـی شوم کـه کجای قصـه مان سکوت کرده ایـی

 

 
کـــه تو را نمی شنوم
نوشته شده در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 20:27 توسط mahya|


آخرين مطالب
» دلم برات تنگ میشه
» تنهایی...
» خنده وبغض...
» شاید برایت عجیب باشد...
» بزرگتر که میشویم غم هایمان زیاد میشود
» عشق یعنی...
» عشق...
» کاش میفهمیدی...
» توبنویس...
» دلتنگی کم میشود...
» چشم میدوزم...
» خوبم...
» ساغر...
» حق عشقم بود
» دلم برات تنگ نمیشه
» سفیده....
» غکس گلم
» لنننندن
» مطلب عاشقانه

Design By : Pichak